نیروی ذخیره
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
داستان حاضر ماجرای جوانی به نام «احمد رضا» است. احمدرضا در یک خانواده مومن و آزادی خواه زندگی میکند. او از نوجوانی در براندازی رژیم شاه از هیچ کوششی دریغ نمی کند و فعالیتهای خود را به کمک پنج برادر خود تا پیروزی انقلاب ادامه میدهد. بعد از جنگ برای براندازی منافقان تلاش میکند و زمانی که صدام با نیروهای زمینی و فضایی به ایران حمله میکند به جبهه میرود. او خیلی زود خنثی سازی مین را یاد گرفته و سرانجام در پی انفجار مین، عاشقانه به شهادت میرسد.