بچههای طلایی
افسانههای پریان - فرانسه - ادبیات نوجوانان
یکی بود و یکی نبود. زن و مرد فقیری بودند که از دارایی دنیا فقط یک کلبه داشتند و از راه ماهیگیری زندگی خود را میگذراندند. از قضا یک روز که مرد کنار چشمهای نشسته بود، تورش را در آب انداخت و یک ماهی طلایی گرفت. ماهی طلایی از ماهیگر خواست تا او را رها کند و در عوض ثروت فراوانی بگیرد. همین کار باعث شد مرد ثروتمند شود. او همچنین دارای دو بچة طلایی شد. وقتی آنها بزرگ شدند تصمیم گرفتند همة دنیا را بگردند که در راه برای هردوی آنها اتفاقات زیادی رخ داد که در این کتاب روایت میشود. کتاب حاضر شامل داستانهای کوتاه برای نوجوانان است که عنوان برخی از آنها از این قرار است: دیو و دلبر؛ پریان؛ قصهای در جنگل و شنلقرمزی.