زکریا در مدینه
در این داستان، ماجرای مردی به نام زکریا بازگو میشود که در پی شنیدن سخنان گهربار امامصادق(ع) به دین اسلام گرویده دین نیاکانش را رها میکند .مادرش که از مسلمان شدن او به خشم آمده از زکریا میخواهد که خانه را ترک کند .زکریا برای کسب تکلیف همراه با کاروانی نزد امامصادق(ع) میرود و از امام چاره میجوید .امام(ع) به او توصیه میکند که نزد مادرش بماند و....گروه سنی((ب)) و ((ج)) مخاطبان داستان حاضر به شمار میآیند .