ماچوچه و کلاغ: قصههایی از ادبیات شفاهی ایران
افسانههای عامه
خاله کلاغه، برای جوجه هاش، با شاخ و برگ درختها لانه ساخت. ولی ماچوچه که کبوتر باهوشی بود، گفت: من توی کوه و لای سنگها لانه میسازم. حالا اگر یک روز، باد برگها را برد و خاله کلاغه مجبور شد با جوجهاش برود پیش ماچوچه، آیا مشکلش حل میشود؟