صورت ببر
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
مجموعة حاضر دربردارندة 11 داستان کوتاه با این عناوین است: «گزارش میرزا اسدالله از باغ ملی»، «مکتوب میرزا یحیی»، «صورت ببر»، «این وصلت فرخنده»، «خون طاووس»، «مزد ترس»، «باران»، «داستان باران»، «دل از من برد و روی از من نهان کرد»، «سیل صالحآباد» و «موجزه». داستان «این وصلت فرخنده» از این قرار است: «شهین« متولد 1332 و دختر بزرگ خانواده است. او سه خواهر کوچکتر از خود دارد که ازدواج کردهاند. شهین در تمام زندگیاش، به همة خواستگارانش جواب رد داده است. حدود یک ماه است که خواستگاری برایش آمده و پدر و مادر او را تحت فشار گذاشتهاند؛ داماد در خارج از ایران زندگی میکند و قرار است شهین به وسیلة یک عکس که از داماد برایش آوردهاند، او را بپسندد چندی بعد همة اقوام شهین و داماد در اتاق جمع شدهاند و منتظر هستند که با جواب مثبت او، صیغة عقد خوانده شود. شهین هرچه دربارة وضعیت شغلی و تحصیلی داماد میپرسد کسی به او جواب نمیدهد. همه فقط میخندند و میگویند داماد پسر نجیبی است. شهین زجرهایی میکشد و خود را با سقراط مقایسه میکند که مجبور شد جام شوکران را سر بکشد. سرانجام جواب مثبت میدهد و راهی سفر میشود، اما نمیداند چه کسی در آن طرف مرز، انتظار او را میکشد.