مولانا و حکایت رنج انسان
مولوی، جلالالدین محمدبن محمد، 604 - 674ق. مثنوی - برگزیدهها - نقد و تفسیر / شعر فارسی - قرن 7ق. - تاریخ و نقد / مولوی، جلالالدین محمدبن محمد، 604 - 674ق. مثنوی - انسان
مولانا میگوید شر نسبی است. یعنی انسان همه چیز را از دید خودش میبیند و بد و خوب را از نظر خودش تعیین میکند. انسان خودش را محور عالم میداند و همه چیز را در نسبت با خودش میسنجد. البته این به معنای انکار وجود شر نیست. مولانا، معتقد است شر و رنج موجب کمال انسان است و انسان از راه رنج کشیدن است که کامل میشود. انسان باید به استقبال درد برود. اگر این کار را نمیکند، دردی را که خداوند به سوی او میفرستد پس نزند. ما از فایده رنج بیخبریم و باید به حکمت خداوند ایمان داشته باشیم. در عرفان رابطه انسان و خدا رابطه دوستی، اعتماد و محبت است. در این رابطه ترس از دوزخ و طمع به بهشت وجود ندارد. براساس همین دیدگاه، مولانا معتقد است که همه چیز از رحمت خداوند است و باید به حکمت او اعتماد کرد. در این کتاب حکایت رنج انسان در دنیا از نگاه مولانا، بررسی میشود.