جزیره میستز
داستانهای تخیلی / داستانهای ماجراجویانه
«اریک»، «نیل» و «جولی» از طریق زیرزمین خانة اریک به سرزمین درون سفر کرده و با «کیاه»، شاهزادة جادوگر، دوست شده بودند. آنها نیز برخی نیروهای جادوگری را بعد از مدتی به دست آورده بودند. یک روز آن سه در سرزمین خود، «سالاماندرا» را دیدند؛ ساحرة بدجنسی که مدتها قبل با کشتی پرندهاش به همهجا میرفت و جادوها را میدزدید. آنها دریافتند که او میخواهد به درون سفر کند و پرچم درون را از شهر جافا بدزدد تا بتواند با آن به هرکجا که میخواهد سفر کند. آنها برای جلوگیری از این کار باید به درون و نزد کیاه میرفتند و او را باخبر میکردند، اتفاقاتی که در این میان به وقوع میپیوندد ادامة داستان را تشکیل میدهد. کتاب، بیست و چهارمین مجلد از مجموعة «سرزمین سحرآمیز» است و مخاطبان آن گروه سنی «ج» هستند.