زمینهمندی تجارب عرفانی
عرفان
چرا عارفان مسلمان هیچگاه در مکاشفاتشان مسیح را با تاجی از خار بر سر و زخمِ صلیب بر دست و پا نمیبینند؟ چگونه است که عارفان مسیحی هیچگاه سخن از نور محمدی نمیگویند؟ آیا تجربه فناء فیالله صوفیان همان تجربه نیروانای راهبان بودایی است؟ آیا همه عارفان نهایتا از یک حقیقت، اما به زبانهای گوناگون سخن میگویند؟ «استیون کتز» در دو مقاله جریانساز، بحثبرانگیز و دامنهدارش، تلاش میکند با تحلیل ساختار سنتهای عرفانیِ شرق و غرب به این پرسشهای مهم و بنیادین پاسخ دهد.