نوجوان و نان جو (بر اساس منابع اهل سنت)
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 / داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان و نوجوانان نگاشته شده است. در این داستان روزی نوجوانی نکتهسنج، با استادش در کوچهای قدم به میزد، ناگهان در حین گفتوگو، چشمانش به زمین دوخته شد. وقتی خوب نگاه کرد، متوجه دانههایی شد که روی زمین ای ریخته شده بود. آن نوجوان نزدیکتر شد، دید دانههای «جو» با فضولات اسب، آمیخته شده است. او دریافت که آن دانهها توسط اسبی پیر خورده شده ولی هضم نشده دفع شده است.