منمن داسها به ساحل میآیند
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی است که با زبانی ساده و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده داستان را با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: ««بیبی حکیمه» دستهای حنا بستهاش را روی خورنگ آتش گرم کرد. چشم در چشم بچهها انداخت و با چوبدستی آتش را به هم زد. دستهای چروک و خالخال «بیبی» دور آتش چرخید».