معجزه
داستان این کتاب با حادثهی شب عید سال نو، زمانی که طوفان به شمال کالیفرنیا اصابت میکند، آغاز میشود. صدماتی که طوفان به خانهی دو همسایهی آرام در سانفرانسیسکو وارد میآورد، زندگی سه غریبه را به هم پیوند میدهد. یک دوستی منحصر به فرد شکل میگیرد و چیزی استثنایی به وقوع میپیوندد. "مگی دارتمن" که هنوز عزادار و افسرده است، به آرامی به زندگی برمیگردد؛ "کوئین تامپسون" که بعد از مرگ همسرش، دیوار قطوری به دور خودش تنیده، به نرمی از پیله بیرون میآید؛ و "جک آدامز" فرصتهای جدیدی مییابد. ولی بعد، بازیهای سرنوشت آغاز میگردند.