عشق بی پایان
راوی داستان مردی است که در دادگاه به گناهان خود اعتراف می کند. "محسن" هجده سال بیشتر ندارد که عاشق دختری به نام "ساغر" می شود و به رغم مخالفت های اطرافیان با او ازدواج می کند، اما در این میان پسر عموهای ساغر به اسم "فرشید" و "فرزاد" وارد زندگی محسن می شوند و.....