آواره عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
"افسون" در حال آماده شدن برای کنکور متوجۀ علاقۀ پسرعمویش ـ علی ـ به خود شد و بعد از مدتی احساس کرد که خود نیز به او علاقهمند است. با کمکهای علی، افسون در رشتۀ پزشکی پذیرفته شد و به دانشگاه رفت. علاقۀ میان آن دو روز به روز بیشتر میشد و تنها مانع خواستگاری آنها وجود برادر بزرگتر علی، مانی، بود؛ چرا که بنا بر سنت خانوادگی، فرزند کوچکتر حق ازدواج قبل از فرزند بزرگتر را نداشت. آن دو روزها را با امید وصال یکدیگر میگذراندند، تا این که در روز تولد افسون، مانی با دادن هدیهای به او، به طور غیررسمی از او خواستگاری کرد. مانی به او گفت که سالهاست به او علاقهمند بوده است. با مطرح شدن خواستگاری مانی از افسون، زندگی افسون و علی دچار دگرگونیهای بسیار میشود.