شیرینترین رویاها
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
خانم فرانسیس لنوکس هنرپیشة کمآوازه و روزنامهنگار آزاد ولی ثابتقدم و قابل اعتماد بود، و همه او را به چشم پیرزنی مینگریستند. او پیشنهادی برای نمایش تئاتری دریافت کرده و خوشحال بود و از این که میدید همبازی پرآوازة او تانی به او پنهانی ابراز علاقه نشان میدهد، خوشحالتر بود. تلگرافی نیز از شوهر سابقش دریافت کرده بود، مبنی بر این که قرارداد فیلمبرداری که فرانسیس مسئول آن بود، به امضا رسیده و اجرت آن روز یکشنبه برای او فرستاده میشد. او همچنین در نامهای متوجه شده بود که مبلغ کلانی، به عنوان ارث از عمه اگانی به او رسیده که میتوانست پشتوانة قابل اتکایی برای زندگی روزمرهاش به عنوان یک روزنامهنگار آزاد باشد. او انواع رویاها را میدید و نمیتوانست مانع تخیلات شیرین خود ـ که تصور میکرد هنوز هم شاد است ـ بشود.