عشق و حادثه در تخت جمشید
در این داستان "پیمان" جوانی است که علاقه زیادی به اماکن باستانی به خصوص تخت جمشید دارد: او در پی این علاقه رشته باستان شناسی دانشگاه را برمیگزیند. و شروع به تحصیل میکند؛ اما پیمان همیشه در ورای ذهن خویش مردی از اهالی باستان را میبیندکه سرگردان در بازماندههای تخت جمشید میگردد. او روزی سر کلاس درس دوباره این تصاویر را میبیند و فریاد میکشد. در این زمان دختری از همکلاسیهایش ادعا میکند که جزو افراد "مدیوم" است و میتواند با ارواح ارتباط برقرار کند.....