روباه
این کتاب مصور و رنگی که از زبان اولشخص بازگو شده حکایت روباهی است که به خاطر داشتن دمی زیبا احساس خوشبختی میکرد. او هربار که برای شکار مرغ به مزرعهای میرفت از کنار دیواری قدیمی میگذشت و بادیدن سایهی خود بر روی آن لذت میبرد. اما، ناگهان همهچیز تغییر کرد. اینبار، روباه با دیدن سایهی خود بر روی دیوار متوجه شد سایهاش دم ندارد در حالی که دمش سرجایش بود و... مخاطبان کتاب، گروه سنی "ب" و "ج" هستند.