عکاسی: هنر میانمایه
عکاسی - فلسفه
"هنر میانمایه" هنری متعلق به طبقهی متوسط جامعه است. اگر بخواهیم عکاسی را موضوع یک مطالعه جامعهشناسانه قرار دهیم ابتدا باید مشخص کنیم که هرگروه یا طبقهی اجتماعی چهگونه تجربهی فردی را به واسطهی اخلاق کارکردهای سازگار با منافعش منظم و کنترل میکند؛ اما اگر هدف مستقیممان، افراد خاص و رابطهشان با عکاسی به مثابهی یک کنش یا شئ مصرفی باشد، در دام انتزاع میافتیم. تنها بررسی روششناسانهای که در وهلهی نخست برپایهی "گروههای واقعی" استوار است به ما این امکان را میدهد تا بفهمیم که معنا و کارکردی که به عکاسی اطلاق میشود مستقیما به ساختارگروه، میزان تمایز و به علاقههای هریک از طبقات جامعه، روابط عینی بین یک طبقهی خاص و دیگر طبقات است که به طور مستقیم در نگرش افراد نسبت به عکاسی بیان میشود. درست همانطور که فرد دهقان، رابطهی خود با زندگی شهری را رابطهای که او در آن و با آن، خاص بودن وضعیتش را احساس میکند، با رد فعالیت عکاسی نشان میدهد، معنایی هم که فرد خردهبورژوا به فعالیت عکاسی اطلاق میکند با بیانگر دو مقوله است: رابطهی خردهبورژوازی با فرهنگ یعنی با طبقههای بالاتر (بورژوازی) که امتیاز فعالیتهای فرهنگی برتر را در اختیار دارند؛ و رابطهی خردهبورژوازی با طبقات کارگریای که خردهبورژواها مایلند از طریق فعالیتهای قابل انجام دادن، به هرقیمتی که شده خود را از کارگران متمایز کنند. از اینروست که اعضای باشگاههای عکاسی سعی میکنند تا با ممتاز کردن عکاسی، که به نظرشان جایگزینی دستیافتنی برای رسیدن به هنرهای والاست ـ خود را به لحاظ فرهنگی ممتاز جلوه دهند. بر این اساس، کتاب به تجزیه و تحلیل عوامل تاثیرگذار بر تفاوت استفادهی افراد از هنر عکاسی اختصاص یافته است و در آن از دیدی جامعهشناسانه به این هنر نگریسته شده است. عناوین بخشهای مختلف کتاب بدینقرار است: آیین اتحاد و تفاوتهای پرورده، مشق عکاسی به مثابهی شاخص و ابزار یکپارچگی، مناسبتهای مشق عکاسی و عکاسی مناسبتی، هواخواهان یا هنجارگریزها و تمایزهای طبقاتی.