پیامبر بیمعجزه
داستانهای فارسی - قرن 14
«پیامبر بیمعجزه»، داستان بخشی از زندگی «وحید» است؛ سیدِ روحانی و مُبلغی که قرار است برای برگزاری یک مراسم روضه به روستایی برود. او از همسرش میخواهد که همراهش نیاید و پیش پدر و مادرش بماند، اما همسرش قبول نمیکند. در راه، اشرار به آنها حمله کرده و دستگیرشان میکنند. شخصی به نام «قادر» که سردسته دزدهاست، میخواهد سید را نزد «آسا» ببرد. آسا، سردسته اشرار است. مردی که به تازگی پسرش «حاتم» را از دست داده است؛ آن هم به جرم قاچاق مواد مخدر. حالا آسا میخواهد انتقام پسرش را از سید بگیرد و... .