پریباد ...
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر قصّة مردمان شهر «پریباد» است که ناغافل در یک شب نابود شده است. نویسنده (محمدعلی علوی) همراه برادرش «محسن» که دبیر دبیرستانهای رفسنجان است و به اتّفاق یکی از فعّالان عرصة تئاتر و بنا به دعوت انجمن ادبی «وحشی بافقی» به «یزد» میروند. در آنجا ناشناسی آنها را از وجود پیرمردی به نام «پیروس» آگاه میکند. «پیروس» آخرین بازماندة شهر «پریباد» است و ماجراهای حیرتانگیزی از شهر «پریباد» حکایت میکند که آنها را از جدّ پدریاش، «مهرک» پسر «میرزا فرجاد» شنیده است. علاوه بر حکایت قصّهها و ماجراهای «پریباد»، «پیروس» به آنها یک کتاب قدیمی میدهد که در آن بخشی از قصّههای «پریباد» نگاشته شده است.