قلعه حیوانات
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
داستان با توصیف شبی شروع میشود که خوکی به نام «میجر» پیر حیوانات را جمع کرده و از ظلمی که انسان بر حیوانات روا داشته برای آنان سخن میگوید و حیوانات را به شورش علیه انسان دعوت میکند. حیوانات در اقدامی آرامانگرایانه و انقلابی صاحب مزرعه آقای «جونز» را از مزرعهاش فراری میدهند و خود اداره امور مزرعه را به رهبری خوکها بر عهده میگیرند. ولی پس از مدتی در میان خوکها، خوکی به نام «ناپلئون» به بهرهکشی میان حیوانات مزرعه میپردازد و مثل آقای جونز هر گونه مخالفتی را سرکوب میکند و... .