بدرقه
داستانهای ترکی - ترکیه - قرن 20م.
«رسول افندی»، منشی سرپرستی بخشداری است. او تصمیم دارد در کار برنجکاران مداخله نکند. او اجارهنامهها را امضا نمیکند و «مرتضی آقا» از ملاکان «سازلی دره» هر بار که افندی را میبیند از او میخواهد تا چوب لای چرخ کارهای او نکند. تا اینکه بالأخره افندی از سمت خود استعفا کرد. افندی از آن روز که به خانه بازگشت پشت سر هم خبرهای ناگوار میشنید. خبرهایی که او و همسرش را عاصی کرده بود. مرتضی آقا کسی بود که اگر میخواست یک گله آدم میکشت. رسول افندی نمیدانست چه باید بکند و ...