زندهباد یوزپلنگ ایرانی
یوزپلنگها - داستان / داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی در مورد یوزپلنگهاست که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ج) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «پدر «نیکی» چوپان است، او هر روز به همراه چوپانهای دیگر گلههایشان را برای چرا به دشتها و علفزارهای اطراف روستا میبرد. یک روز نیکی هم با پدر و دیگر چوپانها راهی دشت شد. «نیکی» زیر سایه درختی نشسته بود و کتاب میخواند که ناگهان، سروصدایی شنید، خوب که دقت کرد متوجه شد، صدا از سمت چشمه میآید باعجله خود را به چشمه رساند و دید، چوپانها با سنگ و چوب در حال حمله به یک یوزپلنگ ماده و سه فرزندش که برای آب خوردن به کنار چشمه آمده بودند، هستند».