بر بال آرزوها
«آرش» شیفتة دختری با نام «ترانه» میشود، اما بنا به دلایلی نمیتواند موضوع را با او و خانوادهاش درمیان بگذارد. چندی بعد در یک جشن خانوادگی پسری با نام «پدرام» دلباختة ترانه میشود و پس از انجام مراسم معمول و مرسوم، آن دو با یکدیگر ازدواج میکنند. مدتی میگذرد، پدرام به بهانة مسائل کاری هر سه ماه یک بار به آلمان میرود و این در حالی است که ترانه به این رفت و آمدها مشکوک شده است. تا این که پس از مدتی حقیقتی برای ترانه آشکار میگردد که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد.