ارباب دل
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان درباره زندگی پسری به نام «کیان» است که در بین دوستانش به «مرد یخی» معروف است. او در آلمان پزشکی میخواند و متخصص ارتوپد است. کیان به خواست خانوادهاش به ایران و به میان ایل بختیاری بازگشته و متوجه میشود که پدر و پدربزرگش کشته شدهاند. حالا مادربزرگ خانواده تصمیم گرفته «نازنین» دختر 21 ساله قاتل را به عنوان خونبس به عقد کیان که حالا ارباب است دربیاورد. کیان که مخالف این ماجراست چارهای جز پذیرفتن ندارد. نازنین به عقد کیان درمیآید و او تصمیم دارد که نازنین را مثل یک خواهر تحت حمایت خود بگیرد و... .