کارل مارکس و جامعهشناسی شناخت
مارکس، کارل، 1818 - 1883م. - نقد و تفسیر / شناخت (فلسفه)
در جامعهشناسی شناخت مارکس، ادعا نمیشود که تنها کار تولیدی اجتماعی (به ویژه نوع صنعتی و فنی آن) عامل و حامل پیدایش اندیشه است و هرگونه فعالیت دیگری فاقد اعتبار و ارزش اجتماعی و تاریخی است؛ بلکه گفته میشود کار تولیدی اجتماعی از لحاظ کمیت و کیفیت و هم به لحاظ گستردگی و ژرفای آن در درجهی اول تاثیرگذاری بر تفکرات انسانها قرار دارد. از دیدگاه مارکس، انسان، کاملترین محصول تکامل طبیعت است که تاکنون میشناسیم و کمال آدمی به میزان دانش و مسئولیتپذیری اجتماعی او است. بنابراین به نظر او تنها آفرینش احترامانگیز در جهان، دانایی و تنها شیطان موجود، جهل است. مخالفت همهجانبهی مارکس علیه انحرافات فکری متافیزیکی و ایدهآلیستی و ماتریالیستی دگماتیکی صرفا مخالفتی فلسفی یا ضدیتی علیه تعالیطلبی انسانها نیست، بلکه به دلیل سوء استفادهی مستقیم و غیرمستقیم که از اینگونه افکار در تمام طول تاریخ علیه بشریت و به ویژه تودههای زحمتکش و رنجبران و روشنفکران واقعی جهان انجام گرفته، میباشد. مارکس به هیچ وجه معقتد نبود که در جهان انسانی تنها عامل مادی است که حکم میراند، بلکه اعتقاد داشت در فرایندهای پیچیدهی مادی و فکری زندگانی آدمی، که مادیت و عقلانیت در هم ملغمه شدهاند، و در تاریخ تقریبا پانزده هزار سالهی حکومت سرمایهداری (از مالکیت خصوصی تا امپریالیسم) عامل مادی و اقتصادی حاکم بوده است. او به جد عقیده دارد که باید به این حکومت ضد انسانی خاتمه داد. کتاب حاضر به جامعهشناسی شناخت از دیدگاه مارکس و مقایسهی آن با اندیشهی انگلس، لنین و دیگران اختصاص یافته است.