آلفرد هیچکاک و سه کارآگاه در راز کوهستان وحشت
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
"ژوپیتر"، "باب" و "پیت"، به دعوت دو دوست خود، راهی منطقهای ییلاقی میشوند که دختر عموی آنها، آنا اشمید، در آنجا مهمانخانهای دارد. آنها در بدو ورود متوجه میشوند که آنا بیخبر با مردی به نام "جوهر مایر" ازدواج کرده و اکنون آن دو دچار مشکل بزرگی شدهاند و آن این که کلید صندوق امانات آنا اشمید در بانک، که تمام دارایی وی در آن قرار دارد، گم شده است. سه دوست جوان برای یافتن کلید، اعلام آمادگی میکنند، اما تلاشهایشان بیثمر میماند. ولی با وجود این، متوجه رفتار غیرعادی صاحبخانهها شده و کنجکاویشان تحریک میشود. "هومایر" سعی دارد آنها را از رفتن به علفزار واقع در کوهستان برحذر دارد. روزی که سه جوان کارآگاه به طور ناگهانی وارد خانه میشوند، توجهشان به کاغذی جلب میشود که داخل شومینه در حال سوختن است. آنها کاغذ را از آتش بیرون میکشند و متوجه امضاهایی میشوند که از روی امضای آنا جعل شدهاند. در همین لحظه است که ژوپیتر متوجه قضیه شده و با خبر کردن پسرعموهای آنا، به دنبال مهمانخانهدار واقعی رفته و او را در کلبهای در کوهستان، زندانی، مییابند. آنها پس از نجات او درمییابند که جوهو مایر و همسرش، آنا اشمید را در کلبه حبس کرده و سعی داشتهاند با یافتن کلید صندوق امانات او، تمام داراییاش را بربایند. با اطلاع به موقع پلیس از قضیه، هومایرها دستگیر شده و به کلاهبرداریهای دیگر نیز اعتراف میکند.