مجموعه داستان مجنون: هشتمین همایش ادبی سوختگان وصل
«مهدی» و «حمید» دو برادر بودند. حمید فرماندة جنگ بود. محور اصلی عملیات آنها جزیرة جنوبی بود و پلی که از آن محافظت میکرد. حمید به اتفاق عدهای شهید شد. در تاریکی، در میان غرش دور هواپیماها و گلولهها فرماندة جدید از مهدی میخواهد که برگردد و جسد حمید را برگرداند. مهدی در کشمکش عقل و احساس و وجدان، پابرهنه به سوی پیکر شهدا میرود و در آنجا با صحنههای عجیب و غریبی روبهرو میشود. این کتاب مجموعة داستانهای کوتاهی از نویسندگان مختلف با عناوین لیلیترین مجنون یک نفر تا رهایی، تا آخرین نفر، تاول، احمدی سوخته، قمقمه و... است.