سبد سفارش شما خالی است!

زمستان بود. زنگ آخر مدرسه خورده بود و علی کوچولو با دوستانش در حال رفتن به خانه بودند. یکی از بچه‌ها که عجله داشت زودتر به خانه‌شان برسد شروع به دویدن در زمین برفی کرد، و ناگهان پایش سر خورد و به زمین افتاد. تمام بچه‌ها شروع به خندیدن کردند و او را با دست نشان دادند. علی کوچولو نیز کمی خنده‌اش گرفت، اما در پی راهی بود که به او کمک کند. کتاب حاضر به صورت داستان کوتاهی است که در آن کودک مخاطب داستان است. روند داستان مانند کتاب‌های دیگر از صفحه اول آغاز می‌شود و داستان در جایی به بن‌بست می‌خورد. کودک در مقابل دو گزینة انتخابی قرار می‌گیرد، کودک در فضای داستان در بوتة آزمایش قرار می‌گیرد و با آزمون و خطاهایش به تجربیات جدیدی دست می‌یابد تا در زندگی واقعی آنها را به کار گیرد. در این کتاب نحوة خواندن داستان توسط مربیان و والدین توضیح داده می‌شود.