شبی که شاعر شدم
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در داستان میخوانیم: «میدانم اهل همین محلهای، خودم تعقیبت کردم و خانهتان را پیدا کردم، بعدازاین تنها دلخوشی من گذشتن از مقابل خانه شما و تجسم کردن تو درون آن خانه است. راستی خیلی وقت است که آنجا مینشینید؟ من که بار اولم بود دیدمت، شاید امروز برای اولین بار بود که پایت را بیرون از منزل گذاشتی و این از خوششانسی من بود که ببینمت».