زرباران
داستانهای کوتاه آمریکایی - قرن 20م.
هوکای موکای، اهل کریستیان میسی سیپی، سی و پنج سال است که ساز مینوازد. بعد از مرگ «اسپایسی مک لامرمور» سلطان پیر جاز، او سلطان جاز است. او به ارکستر میرود و پیشنهاد زدن «اسموک» را میدهد. همه میپذیرند، به جز نوازدة حرفهای ژاپن به نام «هیدئو یا ماگوچی». او از نواختن اسموک امتناع میکند، زیرا به نظر او، اسموک خستهکننده است. او تغییرات را نمیپسندد. جوان ژاپنی خیلی شورانگیز شیپورش را مینوازد. هوکای با خود میگوید که بعد از سی و پنج سال تحمل رقیب را ندارد و یک آن تصمیم میگیرد که هیدئو یاما گوچی را سر به نیست کند، اما سرانجام در برابر حقیقت تسلیم میشود و سلطانی جاز را متعلق به هیدئو یاماگوچی میداند و رهبری ارکستر را به عهدة او میگذارد، اما بر اثر اتفاقی، حقیقتی دیگر آشکار میشود و همه اعتراف خود را مبنی بر این که هوکای موکای سلطان جاز است، اعلام میکنند. این کتاب حاوی داستانهای کوتاه آمریکایی به نامهای زرباران، ظهور کاپیتالیسم، دومیه، تهدید کولبی، خانم مندایبل و من، رابرت کندی از غرق شدن نجات یافت، و خنگ و عزیمت است.