بوی پیراهن یوسف (فیلمنامه)
در این فیلمنامه "دایی غفور "معتقد است که پسرش یوسف زنده است در حالی که پلاک شناسایی او را از داخل شکم کوسه در آوردهاند و به اعتقاد دیگران او شهید شده است .شبی دایی غفور که راننده تاکسیهای ویژه فرودگاه است دختری به نام شیرین را سوار میکند که از فرانسه در جست و جوی برادرش خسرو به ایران آمده است .خسرو قرار است با جمع آزادگان به ایران باز گردد .اما پس از مدتی دایی غفور درمییابد که خسرو به دست عراقیها کشته شده، با این همه این خبر را از شیرین پنهان نموده، خانه شیرین را چراغانی میکند .اما شیرین به محض این که از واقعیت باخبر میشود، تصمیم میگیرد ایران را ترک گوید، سپس وقایعی روی میدهد که داستان فیلم براساس آن تدوین میشود .