بیمارستان که ترس ندارد
کودکان - راهنمای مهارتهای زندگی - داستان / کودکان - بیمارستانها
کتاب مصور حاضر، داستانی در باب مهارتهای زندگی است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (الف) و (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «داشتیم فوتبال بازی میکردیم و نتیجه مساوی بود. دویدم و توپ را محکم شوت کردم ولی خوردم به دروازهبان. پایم خیلی درد میکرد ولی گریه نکردم. آمبولانس آمد. پدر و کادرم کنارم بودند. من را روی تخت مخصوص آن میگذاشتند و از زمینبازی بردند توی آمبولانس. همه بازیکنها برایم دست تکان دادم و با من خداحافظی کردند».