سبد سفارش شما خالی است!

کتاب حاضر چهارمین شماره از ماجراهای «پندراگن» و جزء داستان‌های آمریکای قرن 20 است. در داستان حاضر آمده است: «بابی پندراگن» در پانزده سالگی به همراه دایی‌اش «پرس» از راه معبری به نام «ناودان» پرواز می‌کند. معبر آنها را به قلمروی عجیب و دوردستی می‌رساند تا به مسافران دیگر بپیوندد و با شیطانی به نام «سنت ‌دین» مقابله کنند. در طول یک سال و نیم، بابی در جنگ با سنت ‌دین موفق بوده است و از انهدام قلمروی قرون وسطایی به نام «دندارن» و همچنین انتشار سمی کشنده جلوگیری کرده است. اینک او در تعقیب سنت دین به قلمرو «ویلاکس» می‌رسد و ویلاکس را در اوج آرامش و هماهنگی می‌بیند، زیرا که خلوت و متروک شده است. ساکنان آنجا بدنشان ثابت؛ اما تخیلات ذهنی‌شان گسترده است. این نیز یکی از راه‌های سنت دین برای رسیدن به نقشة شوم خود برای این جهان است. بابی بار دیگر وارد مبارزه شده و سعی دارد نقشه‌های سنت دین را نقش بر آب کند.