دیوار (مجموعه داستان)
کتاب از یک داستان نسبتا بلند به نام((دیوار)) و دو داستان کوتاه دیگر (((در زیرزمین وزارتخانه)) و ((اشباح))) تشکیل یافته است .در بخش آغازین داستان نخست آمده است :((هنگامی که نالههای دردناک دل فضا را میشکافت، رسول در جای خود خشکش میزد به طور چمباتمه مینشست و بیقرار و مشوش به سیگار پک میزد و لحظات سختی را سپری میکرد، احساس میکرد زمان به کندی سپری میشود به سختی میشد در این لحظه حالت او را درک کرد .درمانده و بیقرار، متشنج و خوشحال، مغموم و ناامید....بالاخره در به روی پاشنه چرخید و ....