روزی که مداد شمعیها دست از کار کشیدند
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر دربردارنده داستانی تخیلی برای گروه سنی (ب) است. در این داستان آمده: «دانکن» کوچولو خیلی دوست داشت نقاشی بکشد. اما وقتی جعبه مداد شمعیهایش را باز کرد، تنها یک بسته نامه پیدا کرد که در همه آنها نوشته شده بود: ما دیگر کار نمیکنیم. مداد شمعی کرم از اینکه قهوهای مورد توجه بود ناراحت شده بود. رنگ آبی چون همه دریاها و اقیانوسها را رنگ کرده بود، احساس خستگی میکرد. رنگ صورتی دوست داشت که بیشتر از او برای رنگ کردن استفاده کنند. مداد شمعی سبز هیچ شکایتی نداشت، اما رنگهای زرد و نارنجی مدتی بود که با هم حرف نمیزدند. حالا دانکن نمیدانست چه کاری باید انجام دهد.