میزنیم، میخوریم
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، مجموعه داستانهای کوتاه فارسی است و با زبانی ساده و روان نگاشته شدهاند. «مه»، «دایی و ارباب»، «پیش بهسوی قهرمانی»، «سلطان محل»، «پلنگ»، «موتور»، «میزنیم، میخوریم»، «یاد آن روز که کارم به تهران افتاد به خیر»، «ماجرای پدرم»، «تالاب» عنوانهای برخی از داستانهای کتاب هستند. در داستان مه میخوانیم: «درنای سیبری از سیبری پرواز میکند تا پاییز را مهمان مازندران باشد. قشلاقش آنجاست؛ تالاب پرندگان فریدونکنار. خبرش را «علی چپقی» و «مرگن» تو روزنامهای که بهعنوان سفره ازش استفاده میکردند، دیدند».