مادیون پرنده
در داستان حاضر که در یک روستا اتفاق میافتد، کدخدای خودخواه و زورگو به اسب تندروی یکی از اهالی ده علاقهمند میشود ;اما "یاور علی"، صاحب اسب حاضر نمیشود اسبش را بفروشد .کدخدا به حیله متوسل میشود و از اعتماد "یاور علی "سوء استفاده میکند و عاقبت یاور علی حاضر میشود اسبش را مجانی به کدخدا بدهد به شرطی که او به دیگران نگوید اسب را از راه حیله به دست آورده، زیرا در آن صورت دیگر کسی به کسی اعتماد نخواهد کرد و در نتیجه اعتماد در میان مردم از میان خواهد رفت .کدخدا با این حرف یاور علی به عمل زشت خود پی میبرد و به جبران آن بر میآید .این داستان مصور برای گروه سنی "ب "تالیف و چاپ شده است .