دستی که بوسه میزند
راکون کوچولو در جنگل ایستاده بود و گریه میکرد. او دلش نمیخواست به مدرسه برود. میخواست در خانه پیش مادرش بماند و با اسباببازیهایش بازی کند. مادر برای او توضیح داد که در مدرسه دوستان تازه پیدا خواهد کرد و چیزهای تازه یاد خواهد گرفت، اما راکون باز دلش نمیخواست از مادر جدا شود تا این که مادر رازی را با او درمیان گذاشت. آن راز بوسة جادویی بود که مادر به دست راکون کوچولو زد تا پیامی باشد برای این که هرجا هست عشق مادر همراه اوست. با این راز راکون کوچولو با خوشحالی به سوی مدرسه رفت. این کتاب مصور با موضوع عشق، برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.