عشق در میزند
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر شامل دو داستان است: «عشق در میزند» و «خشم کور». در داستان «عشق در میزند»، ماجرا از زمانی آغاز میشود که مردی به نام داود از گناه دزدی میگذرد؛ به شرط این که دست از کارهای زشتش بردارد؛ در این میان ماجراهایی برای خواهر داود پیش میآید که خواندنی است. در داستان «خشم کور» نیز دیدار دو دوست آغاز ماجراهای تأسفباری است که غم و اندوه را برای آنها رقم میزند. در بخشی از داستان میخوانیم: «هر دو بار دیگر کف دستهایشان را روی صندوق عقب گذاشتند و با همه نیرو و توانی که داشتند اتومبیل را به طرف دره حرکت دادند. کمی بعد اتومبیل در سینه رودخانه جای گرفت...»