میمون کوچولوی شجاع
داستانهای کودکان و نوجوانان
«ساری»، میمون کوچولو به همراه مادرش دکتر برای معاینة کامل به مطب میروند. دکتر به ساری گفت که فردا برای زدن واکسن بیاید. ساری که خیلی ترسیده بود موضوع را به پدرش گفت. پدر نقشهای را به او میدهد و میگوید اگر به آن جا رفتی و بعد واکسن زدی یک بستنی بزرگ برای او میخرد. ساری از سیر ترسناک عبور کرد و به یک خرچنگ رسید. خرچنگ به دلیل شجاعت ساری به او سنگی داد که اگر ساری در دستش فشار دهد و تا سه بشمارد به صورت جادویی به آینده منتقل میشود. میمون کوچولو فردا موقع واکسن زدن این کار را انجام داد و جایزة خود را گرفت. کتاب مصوّر حاضر، حاوی داستانی است که برای کودکان گروه سنی (الف) و (ب) به نگارش در آمده است.