عشق ابدی

عشق ابدی

داستان‌های فارسی - قرن 14

«مریم»، چند سالی بود که با «زمانه» خانم زندگی می‌کرد. از همان روزهای اول آن‌قدر زمانه خانم به دل مریم نشست که مریم دیگر جای خالی پدر و مادرش را احساس نمی‌کرد. وقتی که غمگین بود، زانوهای زمانه خانم سنگ صبورش بود آن‌وقت بود که زمانه خانم موهای سیاه و بلندش را با دستان نجیب‌اش نوازش می‌کرد و مریم را دلداری می‌داد. مریم همه حرف‌ها‌ و همه درد و دل‌هایش را با زمانه خانم در میان می‌گذاشت. رفته‌رفته که مریم بزرگ می‌شد، عشقی را در دلش پرورش می‌داد و زمانه خانم تنها از این موضوع مطلع نبود. وقتی مریم سال سوم دبیرستان بود مثل بقیه هم‌دوره ای‌هایش شاد و پرانرژی بود، اما از وقتی که دیپلم‌اش را گرفته بود دیگر آن شادی در نگاه مهربانش موج نمی‌زد همیشه در خودش بود و در اتاقش می‌نشست و حتی دیگر کمتر با زمانه خانم درد و دل می‌کرد و زمانه خانم فکر می‌کرد که این اقتضای سن اوست و کاری به کارش نداشت. رفته‌رفته رنگ از صورت مریم می‌رفت و او مثل همیشه شاداب و سرزنده نبود. در این سال‌ها زمانه خانم یک پسر داشت که اسمش «محمود» بود از اول مُهر خواهر و برادری را روی مریم و محمود زده بودند. محمود، مریم را خیلی دوست داشت و واقعا او را مثل خواهرش می‌دانست اما... .

قیمت چاپ: 35,000 تومان
نویسنده:

لیلا شجاعی

ویراستار:

بابک مصطفوی

ناشر:

امید سخن

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1399

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

64

شابک:

978622654170

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف