ماجراهای سندباد: سفر ششم
در این داستان مصور و رنگی، "سندباد باربر "نزد "سندباد بحری "میرود تا آخرین سفر سندباد را از زبان او بشنود .سندباد در این داستان شرح میدهد که چگونه پس از چند روز مسافرت بر روی آب، کشتیشان با کوه برخورد میکند و پس از آن سندباد در پی ماجراهایی خود را در میان مردمی مهربان میبیند . در آن جا پیرمردی به او خبر میدهد که به زودی کشتیای عازم بصره میشود تا هدایای پادشاه سرزمین آنها را به پادشاه بصره تقدیم کند .سندباد با فروختن چوبهای صندلی که با آن قایق ساخته و خود را به سرزمین پیرمرد رسانده بود، کالاهایی فراهم میسازد و بدین ترتیب به بصره باز میگردد .