وای از دست این موها
داستانهای کوتاه - قرن 14
کتاب مصور حاضر، مشتمل بر سه داستان است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. «قطاری که راهش را گم کرد»، «دمی که نمیجنبید» و «وای از دست این موها» عنوانهای داستانهای این کتاب هستند. در داستان «وای از دست این موها» میخوانیم: «این حرفی بود که روزی ده بار از دهان «آلیشیا» بیرون میآمد. موهایش پرپشت ولی نامرتب بود. پدر و مادرش هر چه به او میگفتند، «آلیشیا» به خودش زحمت نمیداد آنها را مرتب کند. مادرش به او میگفت که حیف از این موهای پرپشت و قشنگ که تو داری».