عشق اطلسی
داستانهای فارسی - قرن 14
«اطلس» دختری است که در یک خانواده پرجمعیت و صمیمی در کنار عمو «پیمان» و عمه «پونه» و دیگران زندگی خوشی را میگذراند. «متین»، پسرعمویش پس از پایان تحصیلات در خارج به ایران باز میگردد و طبق قول قبلی با اطلس نامزد میکند. طی اتفاقاتی اطلس با ماشین «سامیار»، برادر دوستش، «سوگل» تصادف میکند و بینایی خود را از دست میدهد. متین به دلایلی از او دوری میکند و اطلس مدتی محبت را در وجود سامیار میجوید و متین را فراموش میکند، امّا گذر زمان دوباره متین را سر راه اطلس قرار میدهد و او به عشق دیرین خود میرسد.