غار وحشت
داستانهای استرالیایی - قرن 20م. - ادبیات نوجوانان
در اولین کتاب از مجموعه "سرزمین سایههای دلتورا"، بخشی دیگر از ماجراهای سرزمین دلتورا بازگو شده است. پیش از این، در مجموعه "در جست و جوی دلتورا"، شاه این سرزمین ـ "لیف" ـ با کمک "جاسمین" ـ دختری که در جنگل بزرگ شده بود نیز چند تن از دوستانشان موفق شده بودند کمربند جادویی دلتورا را یافته و ارباب سایهها را از این سرزمین بیرون رانده، آن را به حاکم واقعیاش بازگردانند. در این مجموعه آنان باید برای نجات اسیرانی که در دست ارباب سایهها گرفتارند قسمتهای سه گانه فلوت پیران را یافته، با یکپارچه کردن آن، اسیران را نجات دهند. در این کتاب آنها در ابتدای جست و جویشان به غار وحشت میرسند و با موجودی عجیب و وحشتناک به نام "وحشت" مبارزه میکنند. آنان موفق میشوند با تلاش و دلاوری بسیار این هیولا را از بین برده، قسمت دهنی فلوت را پیدا کنند. بدین ترتیب جست و جوی لیف، جاسمین و دوستانشان برای یافتن قسمتهای دیگر فلوت ادامه مییابد.