دینشناسی تطبیقی
ادیان
نویسنده در این کتاب کوشیده است ویژگیهای اصلی ادیان دنیا را بشناساند، همچنین نقاط مشترک و متمایز آنها را مطرح نماید .وی تصریح میکند ..." :به جای پرداختن به تاریخ ادیان، سعی کردهام تا در این کتاب، با استناد به برخی موضوعات خاص مرتبط با عقاید و عبادات مهم پیروان این ادیان بحث کنم ;از این رو این پژوهش بیشتر جنبه موضوعی دارد و کمتر در آن به مسائل تاریخی توجه شده است .بنابراین برای این که تحقیق حاضر هر چه بیشتر به صورت تطبیقی در آید فصل جداگانهای به کتاب افزودهام که در مقایسه ادیان و درباره موضوعاتی است که در این کتاب به آنها پرداختهام .همچنین براساس این مقایسهها در پایان کوشیدهام به ارزیابی امکان وجود یک دین جهانی که به تازگی مورد بحث دین شناسان و فلاسفه جهان قرار گرفته [و ترکیبی از ادیان الهی و غیر الهی است]، بپردازم ."ادیان مورد بحث در کتاب عبارتاند از : هندوئیسم، بودیسم، جینیسم، زردشت، یهودیت، مسیحیت، اسلام و دین سیک .نگارنده پیش از ابتدای مباحث اصلی، توضیحاتی درباره دینشناسی تطبیقی (ماهیت، اهداف و مقایصه ادیان) بیان کرده است .وی در پایان کتاب پس از مقایسه ادیان مختلف چنین میگوید" :دیدهایم که در میان ادیان جهان درباره برخی نکات هم اتفاق نظر وجود دارد و هم اختلاف نظر .از این رو تاکید بیش از حد بر وجود تشابه یا بر تفاوتهای آنها به تنهایی اشتباه است . ...اختلافات بیشتر در سطح اعمال و مناسک دینی به چشم میخورد تا باورها و عقاید چنین اختلافی با توجه به سنتهای اجتماعی و فرهنگی رایج در دنیا کاملا طبیعی به نظر میرسد .اما هیچ دلیلی برای نزاع بر سر این اختلافها وجود ندارد .به یک معنا دین وسیلهای است برای ارضای اشتیاق روح برای دستیابی به مقام و مرتبهای که از منازعات و فشارهای حیات دنیوی آزاد است .اگر مردم متعلق به سنتهای گوناگون بکوشند تا این اشتیاق را به شیوهای متفاوت خاص خود ارضا کنند، دلیلی برای ستیز و اختلاف وجود ندارد ."نگارنده پس از آن امکان توافق تمام ملل جهان بر یک دین جهانی را بررسی کرده، سپس نتیجهگیری میکند" :امکان عملی دین جهانی در هر یک از اشکال آن بسیار نا امید کننده به نظر میرسد .در واقع چنین دینی اصلا مورد نیاز نیست .آن چه مورد نیاز است، همدردی و بردباری پیروان هر دینی نسبت به پیروان ادیان دیگر است .به نظر ما اگر دین جهانی در هر یک از اشکال [گفته شده] وجود داشته باشد، این نشان دهنده پایان دین حقیقی خواهد بود .در آن صورت دین نوعی پیرایه و لباس بیرونی خواهد بود و کاملا از اصل و ریشه خود بریده خواهد شد .دین موضوعی است مربوط به اعتقاد درونی و شیوه بیرونی زندگی تنها نتیجه آن است ...هر کس حق دارد که با دیگران تفاوت داشته باشد و نیازی به ابداع دین جهانی نیست .ما تنها باید تساهل و بردباری بیاموزیم و در موضوعات دینی به عقاید متفاوت احترام بگذاریم ...درس نخست دین باید تعلیم بردباری و احترام به عقاید و احساسات دیگران باشد .اگر کسی خود را در انجام این کار ناتوان بیابد حق ندارد خود را مذهبی بخواند ."