بیخود و بیجهت
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، در بردارندة داستانی فارسی است. در داستان آمده است: «ندا» زنی است که فرزندش «میترا» را به خارج از کشور فرستاده است. او با زنی به نام «یاسی» آشنا میشود که برای کودکان داستان مینویسد. یاسی قصة آشناییاش با «داریوش»، زندگی عاشقانه و سپس فاصلهای که به دلایل واهی بینشان به وجود آمده را برای ندا بازگو میکند. یاسی بعد از به دنیا آوردن دخترش «شهرزاد» از داریوش جدا شده و داریوش با دخترش، ایران را ترک میکند. یاسی زمانی که به ارزش وجود فرزند پی میبرد، به جستجوی دخترش میپردازد، امّا هر بار، داریوش، مکان خود را تغییر میدهد، تا اینکه یاسی، با زنی آشنا میشود که او را به نوشتن داستان و خاطرات دعوت میکند؛ یاسی با ادامه نوشتن، بهبود مییابد و سرانجام داریوش و شهرزاد به دیدارش میآیند و این در حالی است که ندا متأثر از زندگی یاسی، منتظر دخترش میترا است تا زندگی جدیدی با اندیشهها و دیدگاههای جدیدی شروع کند.