قصههای بیدل نقال
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
«جادوگر و دیگ جهنده» حکایت جادوگر جوانی است که شیوههای پدر خویش را در جادوگری و استفادۀ از آن در یاری رساندن به انسانها قبول ندارد. پدر پس از مرگ، دیگی برای فرزند خود به ارث میگذارد که جوان به هیچروی کارآیی آن را نمیداند. با مراجعۀ مردم به در منزل او و تقاضای درمان بیماریهایشان دیگ شروع به حرکت، جهیدن و جوشش میکند و لحظهای از تقلا بازنمیماند. جادوگر هفتهها با این هیجان دیگ مقابله کرده و سرانجام تسلیم میشود؛ به همراه آن به در خانه بیماران و گرفتاران رفته و درمان هریک را از دیگ بیرون آورده و به آنان هدیه میکند. تنها پس از بازگشت سلامت و آرامش به مردم روستا است که دیگ آرام میگیرد و به ظرفی ساده و معمولی بدل میشود. کتاب حاضر که برای مخاطب نوجواننگاشته شده، دربردارندۀ پنج داستان کوتاه با عنوان جادوگر و دیگ جهنده؛ چشمۀ خوشبختی؛ قلب مودار جادوکار؛ بابیتی خرگوشه و کندۀ قهقههزن؛ و قصۀ سه برادر است.