پوستین گرگ
"پوستین گرگ"، داستان جوانی است که به تازگی به سمت "مباشر ارباب" منصوب شده، و زمانی که در اولین ماموریت خویش، برای وصول محصول، به خانۀ کدخدای ده وارد میشود حضوری عجیب و شیطانی، که منشاء آن آشکار نیست، موجب آزار وی میشود. شب هنگام، زمانی که جوان در حال بازگشت به منزل خویش است، حیوانی بسیار بزرگ و وحشتناک، به وی حمله میکند و مباشر تنها میتواند با شلیک گلوله، حیوان مهاجم را زخمی کند. پس از چندی او رد خون را گرفته و به در خانۀ کدخدا میرسد و پس از اندکی تامل درمییابد که دختر معصوم صاحبخانه در کودکی به نوعی جادو گرفتار شده و اکنون در شبهایی که ماه کامل است به صورت گرگ عظیمالجثهای درآمده و خون میطلبد. جوان چون از داستان مطلع میشود، "پوستین گرگ" را که دختر دربرمیکند، یافته و قصد به آتش کشیدن آن و باطل کردن سحر را دارد که خود نیز طعمۀ آتش میشود. چند روز بعد که جوان مباشر به هوش آمده و سلامت خود را بازمییابد، جادو برای همیشه باطل شده و دخترک زیبا، که سلامت خود را مدیون وی است، به پرستاری از او مشغول میشود. در این میان علاقهای میان آن دو به وجود میآید که به ازدواج آنها ختم میشود. کتاب حاضر دربردارندۀ پنج داستان کوتاه با عنوان پوستین گرگ؛ کسب و کار؛ صالحآباد؛ اثبات خدا؛ و ادب است.