ادبیات پسامدرن
فراتجدد (ادبیات) / فراتجدد / فراتجدد در ادبیات
مجموعه "ادبیات پسامدرن "حاوی نوشتههایی است که در سه قالب "گزارش"، "نگرش "و "نقادی "تدوین و ترجمه شده است .مبحث آغازین کتاب از" :پیام یزدانجو "شامل بحثی است درباره مفاهیم و زمینههای تاریخی پسامدرن که از جمله چنین عنوان شده است : "پسامدرن بودن نه سنتی شده است و نه مدرن را یکسره محکوم میکند .نقادی پسامدرن نقادی نسبی نگرانه و تکثر باورانه است و از این رو هر نقدی بر مدرنیته، نقدی بر سنت نیز خواهد بود .پسامدرن اساسا، سیر خطی سنت ـ مدرنیته ـ پسامدرن را انکار میکند ...پسامدرنیته بیشک وضعیتی فراگیر است، اما ادبیات پسامدرن، به لحاظ اسمی و رسمی، شاید آن گونه که باید این چنین نبوده است .این موقعیتی است که دیگر عرصههای فکری و فرهنگی پسامدرن نیز با آن درگیرند .اندیشه فلسفی پسامدرن در شالوده شکنی دریدایی در اواخر ده شصت و اوایل دهه هفتاد شکل گرفت .اندیشه اجتماعی و فرهنگی آن در دهه هشتاد و با وانمایی بودریایی ظهور کرد .سیاست پسامدرن دهه هشتاد پیش از استقرار، جای خود را به جهانیگرایی دهه نود داد .معماری پسامدرن دهه هفتاد پیش از معماری شالوده شکنانه دهه هشتاد و نود عرضه شد .هنر پسامدرن پیش از ظهور کامل و مستقل در دهههای هفتاد و هشتاد، جای خود را به هنر چند رسانهای دهه نود داد .و ادبیات پسامدرن پیش از هر جلوه دیگری از پسامدرن، در اوایل دهه شصت ظهور کرده و پیش از همه، در اوایل و نهایتا اواسط دهه هفتاد افول کرد ."نوشتههای کتاب عبارتاند از" :ادبیات داستانی پسامدرن/ لری مک کافری"، "شعر و داستان پسامدرن، حلقههای به هم پیوسته/ فرد مورامارکو"، "داستان پسامدرنیستی، داستان علمی ـ تخیلی و سیبر پانک/ برایان مک هیل "و "به سوی مفهوم پسامدرنیسم/ ایهاب حسن"، "پسامدرنیسم، طنز، اثر لذت بخش/ اومبرتواکو"، "ادبیات بازپروری :داستان پسامدرنیستی/ جان بارت"، "عشق و مرگ در نوشتار پسامدرنیستی/ برایان مک هیل"، "نظریههای ادبی پسامدرن/ استیون کانور"، "ژانرهای پسامدرن؟/ رالف کوهن "، "رمانس پسامدرن/ دایان الام"، "بینا متنیت، هجو و گفتمانهای تاریخ/ لیندا هاچن"، و "شخصیت پردازی در روایت پسامدرن/ توماس داچرتی ."در پایان کتاب، ماخذ، کتاب شناسی، واژهنامه فارسی به انگلیسی، و نمایه نامها و آثار درج گردیده است .